« آنکه هرشب هوس سوختن ما می کرد
کاش می آمدو از دور تماشا می کرد »
دیشب بازهم تا دل صبح ، سر کوچه چشم در راه بودم
اما دریغ زیرا تو بازهم نیامدی ومن یک شب دیگر به تعداد شبهای
دیر پای زمستانی را بی آنکه حتی صدای پای آشنائی به گوشم
بخورد در تنهای وسکوت زشت کوچه سپری کردم .
نظرات شما عزیزان: